نقد فیلم( هیس دخترها فریاد نمی زنند)
آخرین درام اجتماعی پوران درخشنده سعی در نمایش یکی از بنیان های غلط و سنت های نادرست جامعه ایرانی را دارد.صداقت و شهامت خانم درخشنده در طرح این معضل،گرچه با موانع ساختاری،از جمله بازی های نه چندان دلچسب همراه است اما اثر به سلامت به منزل می رسد.این فیلم اثر قابل تاملی است
جدیدترین فیلم «پوران درخشنده» یک آسیب شناسی دراماتیک از معضلی است که بنا بر باورهای غلط نانوشته در فرهنگ، سنت و جامعه ما همواره مغفول مانده است. درخشنده در کارنامه خود ساخت فیلم*هایی چون «پرنده کوچک خوشبختی»، «عبور از غبار»، «بچه*های ابدی»، «زمان از دست رفته»، «عشق بدون مرز» و «خواب*های دنباله*دار» را دارد و حالا دهمین فیلم پوران درخشنده با عنوان تامل*برانگیز «هیس، دخترها فریاد نمی*زنند» زاویه نگاه فیلم*ساز را متوجه قشری کرده که آنها را به خوبی می*شناسد یعنی دختران و زنان، محور فیلم هم آسیب شناسی معضل آزار دختربچه*ها و پیامدهای آن است.
شیرین دو بار تا آستانهی ازدواج پیش می رود اما ازدواجش بهخاطر رفتارها و حوادثی از سوی خودش، به هم میخورد. او در سومین تجربهاش دچار بحرانی به مراتب بزرگتر از حوادث پیشین میگردد و اینبار گذشته خود را برای همگان مرور میکند. گذشتهای که فیلم، آن را به عنوان تصویری از وضعیت کنونی برخی دختران خردسال نمایش میدهد؛ و بحرانی که شیرین به آن گرفتار شده است نیز برخاسته از همین رویداد است. او در دفاع از دختر خردسالی که آیینه کودکی اوست، خود را به بحران میزند. بازی باورپذیر طناز طباطبایی در قامت شیرین و همچنین بازیهای مطلوب و مناسب شهاب حسینی در نقش بازپرس و مریلا زارعی در نقش وکیل شیرین به روان شدن و تأثیرگذاری فیلم کمک میکنند. «هیس» از جمله فیلمهایی است که بازیگران سرشناس پر تعداد و متعددی دارد و همین امر نیز به محبوبت بیش از پیش آن یاری می رساند.
«هیس» البته فقط در یک آسیبشناسی اجتماعی خلاصه نمیشود؛ بلکه طعنههای
قضایی و حقوقی فیلم به قصاص و ادعای خاص از خشک و نامنعطف بودن قوانین آن
نیز در پایان فیلم به روشنی چهره میگشاید. دیالوگ برجسته و مستقیم شهاب
حسینی ـ در نقش بازپرس ـ که بعد از تمامی ماجرا و در آخر خط، میخواهد به
بخش تدوین قوانین انتقال پیدا کند، روند روشن پوران درخشنده را برای
کنایهآمیز شدن فیلم نشان میدهد. البته به نظر نمیرسد در این فیلم به
مانند برخی فیلمهای دیگر، نفس و ذات حکم قصاص زیر سؤال رفته باشد، بلکه
کارگردان به زعم خود میکوشد شرایطی را برای به نقد کشیدن اجرای نامنعطف
قوانین هموار سازد. شرایطی که البته با پایان نیمهباز فیلم تا حدودی در آن
موفق میگردد. در سالهای اخیر روند به نقد کشیدن قوانین قصاص در فیلمهای
کشور، روشن تر شده است. حتی گاهی سیاهنماییهای علیه قانونی الهی قصاص
صورت گرفته و به اکران نیز نزدیک میشده است. البته این روند گاهی در نفی
یا نقد ماهیت قصاص و گاهی نیز در بحث قوانین آن خلاصه شده است. به نظر
میرسد پایان بندی فیلم «هیس» اگر بخواهد در یکی از این دو دسته جای گیرد،
احتمالا در دسته دوم جای خواهد گرفت.
درخشنده در این فیلم، تصویری از خشک بودن قانون قصاص را نمایش می دهد تا جایی که حتی مسئولین قضایی هم دلسوز وضعیت متهم می شوند اما نمی توانند کاری انجام دهند. تصویری که چندان منطبق با واقعیت های عام نیست.
این فیلم گریزی هم به حکم قصاص الهی دارد تا جایی که بازپرس ویژه قضایی(شهاب حسینی)- تصمیم میگیرد استعفا داده و به بخش تدوین قوانین منتقل شود تا شاید در حکم الهی قصاص تجدیدنظری صورت گیرد!.
با توجه به دیالوگ های فیلم می توانند دریافت که هیس نماد مظلومیت زنان در برابر ظلم ها وستم هایی است که به آنها روا می شود و برای حفظ آبروی خود باید سکوت کنند.
فیلم هیس! دخترها فریاد نمی زنند هم از این نوع فیلم هایی است که با طرح یک
ناهنجاری ، و بزرگنمایی آن با استفاده از احساسات مخاطب، در دل آنها جا
باز می کند و سپس در این فضای عاطفی ،تحلیل و راهکاری را به حورد بیننده می
دهد که اگر نگوییم فمنیستی است اما دینی هم نیست.
امیدوارم این فیلم به ابزار ی برای ارائه چهره منفی و سیاه از جامعه در جشنواره های خارجی نشود هر چند که پتانسیل آن را دارد.